۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه
نا پرهیزی های یک ذهن ِ "مــُفد " خور - قسمت اول

ما یه دوستی داریم ، که از قضا دست بسیار توانایی تو جفنگ نويسي داره ! حالا كه جفنگ نوشته و دستش از نت كوتاه .. ما ميزاريم به اسم خودمون ، كـــون ِ لق ِ ناراضي !


چندی پیش در خلوت اجباری خود کمی به فکر فرو رفتم ، بله تعجب نکنید ، منظور از فکر همان تامل کردن مشهور است که آن هم اتفاقی و از ترس تنبلی ذهن انجام دادم ، به این فکر کردم که من چه موجود راحت طلبی هستم ( کپک : آی گفتی :| کوآلا :| ) ، آخر تا کی افرادی تمام عمر خود را فکر کنند و برای سوالات ما جواب بسازند ؟ مگر انها چه گناهی کرده اند که باید تمام وقت داستان به خورد ما بدهند ؟ از این رو بود که کمی نا پرهیزی کردم و چیزی از نادانستنی هایم را با قلم جان بخشیدم ، اما در این باب از شما دوستان عزیز طالب یاری هستم تا پاسخ راستین را از حدسیات تمییز دهیم :


سوال اول :

هر بار در خانه و کاشانه ای کورسو و تاریک، نوری روشن می شود (کپک:هر وقت برق میره و میاد)، غزلی به نام "صلوات " در موضوع درود بر محمد و آل ان توسط حاضرین خوانده میشود ، دلیلش چیست ؟


الف ) توماس ادیسون در تبدیل الکتریسیته به برق از روح بلند بالای محمد و آلش بهره برده و بی انان اصلا مال این صحبت ها نبوده مرتیکه ی یک گوش ...


ب ) این روال آنان را به یاد واقعه ی شق القمر می اندازد ...


ج ) این روال چیزی نیست جز تقلید احمق از احمق تر ...


د ) بنیامین پدر سوخته این فکر ها چیست ؟ جهان به نور ائمه اطهار روشن و منور است ، بقیه ی نورها ، جانبی و چون چراغ قوه ی پوشالی اند .


سوال دوم :

به نظر شما دلیل تاخیر در ظهور امام زمان چیست ؟


الف ) روزانه به انبوه نامه های چاه جمکران افزوده می شود و خواندن انها وقت امام را میگیرد..


ب ) آخه کی زیر خروار اون همه نامه له نمیشه که امام نشه ؟ نریز اقا ، نریز ...


ج ) ترافیک ـه دیگه ، لامصب به هیچ قراری رحم نمی کنه !


د ) بنیامین پدر سوخته ، این چه فکریه ؟ اقا که تو اون چاه نیست ، اون صندوق انتقادات پیشنهاداته ، زمان مال خود اقاست ، هر وقتم عشقش بکشه میاد ، این چیز خوریا هم به تو نیومده ...


سوال سوم :

حتما شنیده اید که چرخش گردون و ثبات هستی به یمن برکت وجود ائمه اطهار است و اگر روزی هیچ پیامبری روی زمین نباشد ، زمین از هم می پاشد ( کپک : قدر آغا رو بدونیم :| ) سوال این ناقص العقل سراپا تقصیر این است که اوضاع قبل از حیات نسل بشر چه بوده ؟


الف ) چندی از دایناسور ها این وظیفه را به دوش داشته اند مثلا " حضرت دیپلودوکس ِ بن تیرانوزوروس "


ب ) اقا مگه نمی بینی هی فرت و فرت اتش فشان میشه و زلزله میاد و این بی دین و ایمونا دارن همشون منقرض میشن ؟


ج ) قبل از حضرت ادم حساب نیست اقا ، بازی هنوز شروع نشده بود ، قبول نیست .


د ) هیچکدام ، حالا یه دیوانه ای دید مالیات نداره چیزی بدونه ، شما جدی نگیر !


سوال چهارم :

شنیده ایم که می گویند هر صلواتی که فرستاده شود ، در بهشت یک درخت برای فرد فرستنده روئیده میشود ، به نظر شما مکالمه های بهشتی ها در این وضع سر از کجا در میارند ؟


الف ) برادر ، همینجوری نیگا نکن لذت ببر ، صلواتشو من فرستادم :|


ب ) هممم... درخت رو حال میکنی ؟ صلواتش رو با " صوت جلیل " فرستادم ...


ج ) اقا برو اون ارّه برقیو بیار بینم ، چند بار گفتم دسته جمعی صلوات نفرستید ... الان این باغ به این بزرگی رو کی میخواد جمع کنه ؟


د ) های بچه ، اون نردبون بی صاحاب رو بیار ، چند سری گفتم بی هوا صلوات نفرستید ( کپک : یارو از زیرش یهو درخت در اومد J-: )


سوال پنجم :

آن زمان که محمد رسول الله ، شبان بود و گوسفند و غاز می چراند ، مردان ما در ایران بر تخت علم و ادب و فرهنگ بودند ، ان زمان که نوزادان دختر در عربستان زنده به گور می شدند ، زنان زیبا روی ایرانی شاعر و اوازخوان بودند ، ان زمان که محمد به مردمانش میگفت که زیر ناخن هایتان شیطان رخنه کرده ، سربازان ایرانی با اب داغ حمام میکردند ، در محافل عرب بحث ذوالفقار و خون و مرد جنگی بود ، در حالی که در ایران صحبت صلح و ازادی برده و حقوق بشر بود ، بگذریم ، چه شد که این بلا ها سرمان امد ؟


الف ) محمد به این فکر افتاد که چرا مردم ایران اید اینقدر نفهم باشند و سپس اسلام را وارد ایران کرد


ب ) این که حالا چیزی نیست ، اسلام باید همه ی دنیا را بگیرد ...


ج ) حوصله ی ایرانیان سر رفته بود و احتیاج به مقداری تفریح و جفنگیات داشتند ( کپک : آداب طهارت و کون شوئی )


د ) بنیامین پدر سوخته ، این چه فکراییه میکنی ؟ برو خدات ُ شکر کن شیعه به دنیا اومدی ...



این بنده ی حقیر کتاب اسمانی قران را خواندم ( کپک: آخ گفتی :| ) و مغز معیوبم چیزی جز وعده برای " آمنون " و تهدید برای " کاذبون " ندید و نجست ، اما اکنون علم در حال شکوفا شدن است و هر روز چیزی جدید کشف و مطلب و موضوعی جدید به اثبات میرسد ، مشاهده کردیم که بعد از هر کشف و درکی نو توسط جامعه ی علوم جهانی ، چنین سخنی از شیعیان بر می اید که خیلی قبل تر از اینها ، این توسط قرآن ذکر شده بود و این کتاب سالیانی پیش به موضوعی که هم اکنون کشف کرده اید اشاره فرموده است ، این حقیر پیشنهاداتی دارم که با شما مطرح کنم :


الف ) بیایم و یکهو و یکجا تمام تمام اشارات قرآنی را رو کنیم تا دیگر کسی و دانشمندی را به زحمت نیاندازیم ...


ب ) بیاییم و تمام دروس کالج ها را دور بریزیم و تدریس قرآن را در تمام دنیا پیشنهاد دهیم ...


ج ) بیاییم و گوی سبقت را از جامعه ی جهانی برباییم تا قدرت بی اندازه ی قرآن و اسلام به همه ی دنیا عیان گردد


د ) بیاییم و بیخیال شویم و دریای علم را برای خود نگاه داریم و با پوزخندی مضحک به دست و پا زدن علم جهانی در حوضچه ی علم نگاه کنیم ...


ه ) بابا جان مادرمان ، حالا که کنتور نمی اندازد ، ما هم کمی کوتاه بیاییم و خودمان را بیش از این جوک نکنیم

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

فیلم رو گذاشتیم ، دو ساعت عقب جلو میکنیم ، هر سری میزاریم Play شه ، دو فروند سیستر رو میبینیم که ممه دان های گرامی رو باز میکنند شیرجه میزنن تو بقل هم !


:|


اقا ینی تو کل یکی دو ساعت ِ فیلم ، که با دور تند 2X دیدیما .. اینا همش یه ممه ـشون بیرون بود شیرجه میزدن تو بقل هم !


این الان نشد سیکـر ِت که ! در ملا عام جلو رو همه داری سیسترت رو میخوری ، کل دنیا با خبر شد :-"


نمی دونم سوتـیـن های یه طرفه هم مد شده ، جفتشون تو کل فیلم یه دونش بیرون بود ، اون یکی داخل مـمـه دان ! :| اسم فیلم رو میزاشتن A B00b's Secret بهتر بود :-"

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه
دکه ی محسن - 6

[بعد از تعریف کردن جوک]


- :|


- بخند دیگه !


- خوب جوکش کــیــری بود !


- پاشو برو گم شو از دکه بیرون ! :|


- دِ مسخره ! خوب کــیــری بود دیگه !


- میگم پاشو برو گم شو بیرون !


.

.

.



ب.ج.م : دیوانه خودتونید ! خود درگیری هم خودتون دارید ! پست قبلی ُ فقط میخواستم بخونید بعد پاکش کنم !