سوال این است که سوال کجاست ؟
خوب ورود شما رو به دوره دوم ازمون ناپرهیزی خوش امد میگم ، باید بگم نمی دونید چقد خوشحالم ( پس لطفا سوال نفرمایید که چقد خوشحالی ) بگذارید شما عزیز تر از جان و مال ها را بیش از این در انتظار نگذارم ....
سوال اول :
شما را به یاد یک دو بیتی از خیام می اندازم :
یارب تو جمال ان مه مهر انگیز ||| اراسته ای به سنبل و عنبر نیز
پس حکم چنان کن که بر وی منگر ||| پس حکم چنان بود که کج دار و مریز
بدین معناست که چیست که زن و مرد را و حس تمایل انها را به هم ، چون بچه به "جیز" ، شباهت داده اید . خوب وقتی که می نگریم چه کسی این نهی کردن را فرمان داده ، می رسیم به فردی که تعداد زن ها و همسران شرعی ـش از دست خودش هم خارج شده است ، علت را که جوبا می شویم ، در پاسخ می شنویم که این زنان همسران قبلی مردانی بودند که توسط لشکریان محمد (ث) در جنگ بیوه شده اند و این همه ازدواج در صدد زیر پر و بال گرفتن انهاست ( حالا زیر پر وبال یا هر جای دیگه ... ) بله حالا تصور کنید که اگر هیتلر مسلمان بود چه می شد ؟ بگذریم ، سوال اینجاست که اگر زبانم به دیوار ، چشم دید و دل خواست ، چه گلی به سرمان بگیریم ؟
الف ) صبر کنیم تا ضعیفه ی مورد نظر زوجه اختیار کند ، سپس در جنگی خود ساخته او را به خون می کشیم و دخترک را زیر بال و پرمان قرار می دهیم .
ب ) آنقدر منتظر میمانیم تا لطیف مورد نظر را شوهر دهند ، سپس در جنگی کذایی ، ان فرد را پاره نموده و به عشق خود می رسیم ( حسی عجیب میگوید که این گزینه شباهتی به گزینه ی قبل داشت . )
ج ) یکی از دشمنان یا افراد منفور اطرافمان را اغفال می کنیم ، که با جنس مخالف مورد نظرمان حلقه به دست شود ، سپس یک ذوالفقار تهیه نموده و رقیب مورد نظر را به دو نیم تقسیم میکنیم ( متاسفانه راه حل دیگری به جز گزینه ی پیشنهادی نیافتیم ، اگر یافتید به ما در بیاموزید .)
د ) بنیامین پدر سوخته ، چرا وحشی شدی ؟ زمانه عوض شده و کلی راههای معقولانه پیش پای جوانان گذاشته شده است ، نمی دونی برو روزنامه بخر ، تجاوزهای صفحه ی حوادث رو ببین !!!
سوال دوم :
کوروش کبیر نمی فهمید و کلا شعورش نمی رسید و حقوق بشر را ترتیب داد ، اما خوب دست ناجیان حقوق درد نکند که با اسلام امدند و حقوق های دیگری همچون حقوق زنان را رسمیت بخشیدند ، بنده ی حقیر یک سوال دارم ، بانوان محترم فکر نمی کنند که جدا شدن حقوق انها از بشر به خودی خود یک تبعیض بزرگ به حساب می اید ؟
الف ) نـــــه ! فکر نمی کنیم !
ب ) دوبله صحبت کن ببینیم چی میگی ؟
ج ) [با سیبیل های کلفت بخوانید] : زن جماعت جاش تو مطبخه ! حالا باس بش حقوقم بدیم ؟؟؟
د ) بنیامین پدر سوخته چرا چرت میگی ؟ خوب ما کلی حقوق دیگه هم مثل حقوق ماکیان و چهارپایان هم داریم ، تو که سواتت قد نمیده قور قور نکن ! ( در صورت "دول" بودن جواب ... ببخشید ، "دال" بودن جواب چشم رو جفت تخم چیزام ..... نه ، چشام ! )
سوال سوم :
صحبت حقوق شد داغمون تازه گشت ، نظرتون راجع به حقوق و عدالت در مجازات ها چیست ؟ یاد داستان ضربت خوردن امام علی افتادم ، خوب حالا به فرض مثال حکم زنی که با اقا محسن زنا کرده ، معذرت میخوام ، زنای محسنه کرده چیست ؟
الف ) مردی که با زن متاهل همخوابی کرده ( البته بیدار ) باید شوهر آن زن هم شبانه برود و به همسر او تجاوز کند ، همراه با دو مامور قانون !
ب ) متجاوز را از "مردانگی " ـش اویزان کنید و زن را هم از "زنانگی " ـش ( اِاِاِ .. نمی شود که ! ) خوب از لــِـنگ !
ج ) مرد را افتابه به گردن به سفر به دور دنیا ببریم تا چهره ی پلیدش به هم هی دنیا عیان شود ، مرتیکه ی خر !
د ) شوخی بس است ، از حقیقت فرار نکنید ! مرد بیچاره ی اغفال شده را راحت بگذارید و زن اغوا کننده را دست هایش را از پشت بسته و تا کمر در خاک سفت فرو کنیم و از فاصله ی سه متری انقدر با سنگ به صورت او می کوبیم تا بمیرد و سپس به عدالت علویمان افتخار کنیم و هنوز اسم خود را انسان بگذاریم .
سوال چهارم :
حتما کار شما هم در مقاطع تحصیلی به یک تعیین رشته رسیده است ، بگذریم از این موضوع که هدف زندگی و اینده ی شما را محدود به چهار گزینه می کند . بحث این است که حتما شاهد بوده اید که در پایین ترین ضریب هوشی حاضر سازمان راهی به جز دینی و معارف اسلامی نیست ، حال سوال این حقیر اینجاست که چه سانحه ای رخ می دهد که در عرض چند سال همین ضریب هوشی های پایین ( IQ = جلبک های دریایی ) تبدیل به آلت الله ، ببخشید ، آیت الله ، حضرت ، مرجع تقلید و انچه والاتر می شوند و در عکس همین موضوع لیسانسه های ما " بنا ، صافکار ، شوفر ، بقال ، چقال ، غاز چرون و کوپن فروش " می شوند ؟
الف ) نور حق بر انها تابیده می شود !
ب ) اینها همه از جور ِ زمانه است !
ج ) دغدغه ی دین و قرآن باعث فروگذاری انها در زمینه های تحصیلی دیگر می شده !
د ) بنیامین پدر سوخته ، باا ین حرفات میخوای چیو ثابت کنی ؟
سوال پنجم :
چیست این چادر و این پوشیه و روبنده ||| زن چه کَردَست که از مرد بُود شرمنده ؟
الف ) خیلی کارا کرده !
ب ) زن همچون مرواریدیست که این نوع حجاب ها چون صدف پوشاننده ی آن است . ( صدفی سیاه و کثیف و بدبو ندیده بودیم که حاجت روا شدیم ! )
ج ) زن پذیرفته که چیزی نیست جز یک آلت رفع شهوت و از خود شخصیت و نقش دیگری ندارد ! سپس خود را در "پــتــو " می پیچاند تا کسی از دیدنش مورمور نشود و به دوزخ نرود .
د ) بنیامین پدر سوخته ، از این حرفا میزنی خیلی جذاب میشی !
سوال ششم :
گلاب به دیوار ، روم به روت ! یاد یه ماجرایی افتادم :
به یارو می گن چرا قبل از نماز وضو نمی گیری ؟ میگه وضویی که به یه گوز بنده ، همون بهتر نگیرم !
حالا این شبیه ماجرای ماست ، چیه ما را " چــیــز " خودشان کرده اند ، سوارمان شده اند و قصد پیاده شدن هم ندارند ؟ اخه چرا باید هفتاد سال عبادت یک شب به باد بره ؟ مگه گوز است ؟ پس کجا هستند این فرشته های روی دوش که فیلم نامه هایمان را بنویسند ؟ توی ذهنمان یک خدای عرب ساخته ایم که Memory ـش یبوست دارد و با یک اسهال خالی می شود ! داستان پلنگ صورتی از این واقعی تر است که ابلیسی که همه ی عمرش را صرف مالیدن کرده با یه سجده نکردن مثل سگ طرد شود ، اخه این چه خداییست ؟
الف ) خیلی هم خوبـــه !
ب ) خیلی هم عالیــه !
ج ) گزینه ی الف و ب
د ) بنیامین پدر سوخته اخر خدا سوسکت میکنه !
تا قسمت بعد فعلا ..